یکی از عواملی که همواره در ارتباط میان مردم و سیاستمداران تأثیرگذار است و جهت قضاوت مردم را در خصوص عملکرد این سیاستمداران مشخص میکند پایبندی آنها به اخلاق و رفتارهای اخلاقی است؛ اما شاید در دنیای پرهیاهوی فعلی به ندرت بتوان سیاستمدارانی را پیدا کرد که اخلاقگرا باشند و به ارزشهای اخلاقی در زمانی که در مسند قدرت هستند پایبند باشند.
«محمد مرسی» رئیسجمهور مخلوع مصر علیرغم کم و کاستیهایی که داشت که مهمترین آن فقدان تجربه برای مدیریت کشوری بزرگ، انقلابی و بحران زده بود، در مدت کوتاه تصدیگری مدیریت خود نشان داد که از معدود سیاستمداران اخلاقگرا در جهان عرب و خاورمیانه است. برای اثبات این ادعا میتوان به رفتارهایی از وی استناد کرد که نه تنها در تاریخ معاصر مصر بلکه در دنیا کمتر سیاستمداری در زمان قدرت به آن پایبند بوده است، و به جرأت میتوان گفت در آینده نیز کمتر همتایی میتوان برای او یافت. «محمد مرسی» در حالی به مقام ریاستجمهوری برگزیده شد که میراث این سرزمین ویرانهای بنام مصر بود، چه از بعد سیاسی و چه از بعد اقتصادی با آثار شوم استبداد طولانی حاکم در دوران گذشته دست و پنجه نرم میکرد. مصر، سه دهه حکومت حسنی مبارک را تحمل کرده بود. در حالی که قبل از این نیز به مدت سه دهه استبداد نظامیانی مثل سادات و جمال عبدالناصر را تجربه کرده بود. انحصار تاریخی سیاست و اقتصاد در مصر، از این کشور، جامعهای وابسته و آبستن خشونت ساخته بود. اکثر ثروت مصر در زمان مبارک در انحصار عدهی خاصی قرار داشت و بخش اعظم این ثروت متعلق به مبارک و فرزندان و نزدیکان او بود که به خارج از مصر منتقل شد. علاوه بر این40درصد اقتصاد مصر در دست نظامیان قرار داشت. این فساد اقتصادی، کشور مصر را به سرزمینی بدهکار تبدیل کرده بود که در همهی ابعاد اقتصادی دچار مشکل بود. از بعد سیاسی نیز سی سال حکمیت حالت فوق العاده، که شبیه حکومت نظامی بود، هر گونه فعالیت و تعامل سیاسی را در میان گروههای مصر به تعطیلی کشانده بود. محمد مرسی و سایر همکارانش نیز سالها زندانی بودن را در زندانهای حسنی مبارک، تجربه کرده بودند. آنها در کنار دیگر اسلامگرایان و آزادیخواهان برای سه دهه از حقوق اساسی خود که همان آزادی سیاسی و حق حضور در انتخابات بود محروم شده بود.
اینها بخش کوچکی از مشکلات مصر در زمان وقوع انقلاب و بهار عربی در این کشور بود و در همین شرایط دشوار بود که که محمد مرسی به عنوان اولین رئیسجمهور غیرنظامی تاریخ مصر و جهان عرب برگزیده شد. مشکلات محمد مرسی بعد از انتخاب به عنوان رئیسجمهوری کمتر از دوران گذشته نبود؛ زیرا کشورهای عربی و غربی که مخالف پیروزی او علیه احمد شفیق رقیب وی در انتخابات ریاستجمهوری بودند و میخواستند عناصر رژیم مبارک را در صحنهی سیاسی و اداری مصر حفظ کنند، جنگ مالی و رسانهای شدیدی را با حمایت از مخالفان او و با هدف ناکارآمد کردن دولت جدید و نوپایی اسلامگرا که وارث ورشکستگی و بدهی رژیم گذشته بود آغاز کردند. نافرمانی مدنی، ایجاد گروههای شورش، حمایت مالی از گروههای مخالف، تشویق به تحریم در مشارکت طرحهای ملی و تلاش برای ناکارآمدی طرحهای اقتصادی از جمله اقداماتی بود که در مصر بعد از انقلاب با حمایت برخی از کشورهای عربی و غربی صورت میگرفت.
محمد مرسی بعد از رسیدن به قدرت در قبال بحرانهای داخلی و خارجی روش اخلاق سیاسی را بکار گرفت. در عرصهی خارجی وی با سفر به کشورهای مخالف عربی، سعی خود را در اعتماد سازی و ایجاد رابطه حسنه میان این کشورها و مصر بکار گرفت و حتی از دخالتها و حمایتهای مالی مستمر آنها از مخالفان خود در مصر چشم پوشی کرد. محمد مرسی توسعهی روابط بین المللی را با همهی کشورهای مهم دنیا در دستور کار خود قرار داد و با حمایت از مردم غزه در مقابل حمله اسراییل به خواست تاریخی مردم مصر در حمایت از مردم فلسطین جامهی عمل پوشاند. ارتقاء چهرهی بین المللی مصر از یک کشور وابسته به یک کشور مستقل کاری بود که محمد مرسی در طول یکسال زمامداری خود با جدیت دنبال نمود.
در عرصهی اقتصادی محمد مرسی و تیم وی طرح 8سالهای را برای تحول در اقتصاد مصر ارایه کردند که طی این طرح در طول 8سال با اصلاح زیر ساختهای این کشور، مصر به یکی از قدرتهای اقتصادی منطقه تبدیل میشد و اقتصاد این کشور را به سطح اقتصادی کشوری مثل ترکیه میرساند. خودکفایی70درصدی در تولید گندم برای کشوری که وابستگی شدید به واردات گندم داشت در طول یکسال و برنامهریزی برای رساندن درآمد مصر از محل کل کانال سوز از 3میلیارد دلار در سال به 100میلیارد دلار در طول هشت سال از جمله برنامههای اقتصادی محمد مرسی برای استقلال اقتصادی مصر و ایجاد یک اقتصاد ملی قدرتمند در این کشور بود.
در عرصهی سیاست داخلی نیز محمد مرسی با اعطای آزادی به تمامی گروهها و احزاب سیاسی و آزادی رسانهای، آزادی مطبوعات، آزادی تجمعات به همهی گروهها، این کشور را به آزادترین کشور جهان عرب تبدیل نمود. آزادی رسانهای در مصر در دوران محمد مرسی به حدی بود که نه فقط رسانههای مستقل بلکه رسانهی ملی این کشور آزادانه به انتقاد از سیاستهای وی میپرداختند.
این در حالی بود که سایر رهبران عرب با ایجاد محدودیت، توطئهچینی علیه مخالفان، نفوذ در میان تجمعات و ایجاد انحراف در مسیر اعتراضهای مردمی، وادار کردن مخالفان به اعتراف علیه خود در محافل رسانهای، ایجاد فضای امنیتی در جامعه و در نهایت سرکوب مخالفان، هر گونه آزادی اجتماعی و سیاسی را در کشور خود به بنبست میکشاندند. محمد مرسی نیز میتوانست با این روش مخالفان خود را از میدان به در کند و عمر دولت خود را طولانیتر کند، درحالی که حکام قبل و بعد از او در مصر و سایر جهان عرب هرگونه حرکت اعتراضی را از سوی مخالفان تهدیدی برای حکومت خود تلقی میکردند، محمد مرسی اعتراض مخالفان را علیه خود، حق آنها و یک فرصت معرفی میکرد.
هنگامی که وی بهواسطه کودتای دولت نظامی سرنگون شد مهمترین درخواست او از نظامیان این بود که در کشمکش سیاسی برای کسب قدرت، خون هیچ مصری چه از مخالفان و چه از موافقان نباید ریخته شود؛ چرا که وی در قبال اعتراض مخالفان خود، در طول یکسال زمامداریش، خونی از آنها را نریخت؛ اما مخالفان وی بعد از کودتا علیه او در طول یکماه خون 300نفر از هواداران او را ریختند.
«محمد مرسی» در قبال حسنی مبارک، که او و همفکرانش را برای سالها زندانی و شکنجه کرده بود رویکردی اخلاقی و قانونی در پیش گرفت و بدون روی آوری به روش انتقامگیری او را به قانون سپرد.
از نظر شخصیتی محمد مرسی کسی بود که فرزند او برای کسب امرار معاش برای دیگران کار میکرد و استفاده از خدمات دولتی را برای امور شخصی خانوادهی خود، ممنوع کرد و تنها رئیسجمهور جهان عرب بود که به اشتباهات خود اعتراف کرد.
اینها تنها گوشهای از خصوصیات محمد مرسی بود که وی را از سایر رهبران عرب متمایز میسازد.
خصوصیتی که شاید بعد از این نیز ممکن است در هیچ رهبری از جهان عرب شاهد نباشیم. در حالی که غالب رهبران عرب برای دههها حکومت در کشور خود فساد فراوانی را به بار آورده بودند و در همان حال طلبکار ملت خود بودند، محمد مرسی این رویکرد تحول آفرین را تنها در طول یکسال در جامعهی مصر نهادینه کرد.
محمد مرسی گر چه ممکن است بعد از آن هرگز به قدرت برنگردد؛ اما شیوهی او در مدیریت جامعه و زمامداری در میان سایر رهبران عرب تاریخی و منحصر به فرد محسوب میشود.
نظرات